دون کرک پاتریک در سالهای دهه ۴۰ میلادی
مقاله ای در خصوص ارزیابی اثربخشی آموزش نوشت. (ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک)
داستان یک حادثه (برای دون کرک پاتریک) از زبان جیمز کرک پاتریک، پسر و همکار دون:
همسرم دنیس یک پرستار است که آموزشهای احیا را در صلیب سرخ گذرانده است.(ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک)
در دسامبر ۲۰۰۲ مشغول بازی تنیس خانگی با پدرم دون (بنیانگذار ارزیابی چهارسطحی کرک پاتریک) و برادرم تد و پسرم سی. جِی بودم.
پس از مدتی بازی کردن، پدرم دون روی نیمکتی نشست و خواست استراحت کند. در حالی که احساس درد در سینه داشت.
اندکی پس از نشستن، روی نیمکت افتاد؛ در حالی که چهره اش حالت یک فرد مرده را به خود گرفته بود.
در همین حال قلبش هم از طپش ایستاد و نفس کشیدنش متوقف شد. من او را گرفتم و امیدوار بودم که دوباره نفس بکشد.
آنجا موقعیتی بود که ببینم:
آیا دنیس که با علاقه در دوره ها شرکت می کرد (سطح ۱)
آنچه را که از صلیب سرخ یاد گرفته (سطح۲)
به رفتار تبدیل می کند (سطح ۳)
و میتواند موجب نجات زندگی دون شود (سطح ۴)؟
چون دون از این اتفاق نجات پیدا کرد و بعد از استراحت به جمع ما برگشت، می توانیم از اثر بخشی آموزش های امداد و نجات اطمینان داشته باشیم.
اثربخشی آموزشی