پیشینه و فلسفه وجودی دانشگاه
برای این که بتوانیم نسبت دانشگاه، صنعت و بازار را با یکدیگر و با جامعه به خوبی. درک و توصیف کنیم، ضروری است. در گام اول، پیشینه و فلسفهی تشکیل و وجود دانشگاه و کارکرد آن در جامعه را بدانیم. این نسبت و انتظارات همیشه یکسان نبودهاند. و رسالت و مأموریت محوری، در روند تکامل دانشگاهها تغییراتی داشته است. و فلسفهی وجودی و کارکرد آن در جامعه، دگرگونیهایی بنیادی به خود دیده است.
پژوهشگران و تحلیلگران آموزش، دانشگاهها را به چهار نسل تقسیمبندی کردهاند که در ادامه به مرور اجمالی فلسفهی اصلی وجود دانشگاه در هر نسل خواهیم پرداخت.
نسل های مختلف دانشگاه در گذر زمان:
نسل اول را دانشگاههای آموزشی تشکیل میداد؛
این دانشگاهها پس از رنسانس (از حدود ۴ قرن پیش) شکل گرفتند. سوربن از اولین دانشگاههایی بود. که از رویکرد آموزش محور پیروی میکرد. آرمان این دانشگاهها، انتقال و ترویج یافتههای جامعهی علمی و ترویج و توسعهی دستاوردهای علومی بود. که توسط دانشمندان گذشته کشف شده بود.
هدف اصلی این دانشگاهها، روشنگری و زدودن غیار خرافات و تولید فرهیختگانی برای نگرش اندیشمندانه و عالمانه به زندگی در جامعه بود. در این نسل، انگارهی فرانسیس بیکنی وجود داشت. که میگفت علم میتواند بشر را نجات دهد و دگرگونی به سوی بهبود تنها از راه علم است.
هر دانشگاهی، پایگاهی ملی برای توسعهی دانش بود اما در ضمن، ابزری جهانی برای رستگاری بشر نیز به شمار میرفت.
نسل دوم نظیر هایدلبرگ در آلمان، آغازگر نسل دانشگاههای پژوهشی بودند
که دانشگاههایی مدرن حساب میشدند. و در سرفصل فعالیتهای خود، پژوهش را راهنمای آموزش قرار میدادند.
به همین دلیل، سنتهای پژوهشی جایگاهی جدیتر یافتند. و ملتها به فراخود نیازها و تاریخ خود، پژوهشهایی ترتیب میدادند. و دستاوردهای پژوهشی برای توسعهی بیشتر علمی در مفاد درسی استفاده میشد.
یعنی پژوهش، مبنای آموزش قرار میگرفت. در میان سیاستگذاران علمی آن زمان، انگارهی فشار دانش یا قیف سرریز دانش به نوآوری بسیار مورد توجه بود. یعنی این اندیشه وجود داشت. که سهمی از دانش به فناوری و سهمی از فناوری به نوآوری تبدیل میشود.
در نتیجه، هر چه فشار تولید دانش بیشتر باشد، نوآوری علمی بیشتری در جامعه خواهیم داشت.
نسل سوم دانشگاهها در قرن بیستم مطرح شد که دانشگاههای کارآفرین بودند.
پشتوانهی نظری این نسل، عمدتا تجاریسازی بود. یعنی دانشگاه میباید ارزشآفرین باشد. و بتواند از دارایی علمی، ثروت مادی و حتی ارزش پایدار بسازد.
در اینجا، تریپل هلیکس یا همان مثل صنعت/دولت/دانشگاه مطرح شد. و سیاستگذاران میاندیشیدند که فشار علمی همواره باعث فناوری علمی و نوآوری علمی نخواهد شد بلکه لازم است مسایل صنعت و بازار کسبوکار در دانشگاه مطرح و حل شود. در واقع، توسعهی دانشگاهها باید بر مبنای مسایل صنعت و بازار باشد و پیوندی میان این دو لازم است که سیاستگذاران دولتی باید آن پیوند را برقرار کنند. آنان باید پلی باشند. میان نیازهای کسبوکارها و صنایع کشور . و راهحلهایی که در دانشگاهها تولید میشوند.
دانشگاههایی مثل ام آی تی و کمبریج در این دسته فعال بودند.
هدف این دانشگاهها، تولید دانشجویانی توانمند برای فعالیت در بازار کار و صنایع و در نتیجه تقویت اقتصاد ملی بود.
هرچند بدفهمیهایی هم به تدریج پدید آمد. دانشگاهها گاه به دانشبنگاه تبدیل شدند و چنین عرفی پدید آمد. که کار دانشگاه، درآمدزایی است. و به جای حل مشکلات جامعه، حل مسایل درآمدزا و حتی آفرینش این نوع مسایل مدنظر قرار گرفت.
نسل چهارم دانشگاهها، که در قرن بیست و یکم مطرح شد، دانشگاه توانمندساز و همیار جامعه است.
دانشگاه باید بتواند زبان و ابزارهایی مناسب برای زندگی اجتماعی مردم ارایه کنند. اگر دانشگاه نتواند مسایل جامعه را تجزیه و ترکیببندی کرده. و ابزاری برای بهبود مراودات اجتماعی ارایه کند، ناموفق خواهد بود. امروز دانشگاهها سعی میکنند. با مباحثی همچون مسؤولیت اجتماعی، دوستدار محیط زیست بودن، کارآفرینی اجتماعی، آموزش مهارتهای زندگی و تفکر انتقادی، برپایی رخدادهایی برای سرگرمی عمومی مردم با علم و مانند اینها، نقش خود را در جامعه نشان دهند.
دیگر کافی نیست دانشگاه، فرهیختگانی توانمند برای بازار و صنعت تولید کند. بلکه باید بتواند به شکلی انتقادی، وارد مسایل جامعه شود. و به اصلاح امور کمک کند. به این ترتیب، با افزوده شدن ضلع جامعهی مدنی، مدلی چهارضلی به جای مثل صنعت/دولت/دانشگاه نشست. و جامعهی مدنی نیز به اضافه شد.
دانشگاه در ارتباط با سمنها، خبرگزاریها، انجمنهای محلهای و شهری و ملی و دیگر نهاد و سازمانهای اجتماعی، در حل مسایل جامعه دارد. و افرادی بهتر برای بهبود زندگی مردم، کاهش نابرابریها و همبستگی افزونتر جامعه نقشی فعال برعهده میگیرد.
ارزیابی دانشگاه ها
دانشگاههایی که نامشان در این تقسیمبندیها آمد، آغازگر راه بودند. و هر نسل از سنتهای نوین دانشگاهی فقط محدود به آنها نمانده. و توسط سایر دانشگاههای معتبر جهان پی گرفته شد.
چنان که دانشگاههای خاورمیانه (سنتهای دانشگاهی مصر، ترکیه و اخیرا دبی) نیز با تاخیر از آنها پیروی کردهاند.
این روزها صحبت از تغییر رسالت دانشگاهها در کشور ما نیز مکرر به گوش میرسد. هرچند افراد و گروههایی که این موضوع را طرح میکنند، هر یک از دریچهی نگاه خود به این موضوع مینگرند و ایدهآل خود را ترسیم می کند، خواست دگرگونی جدی را میتوان در مجموع دید.
روشن است که تدوین راهبرد و برنامهریزی و ارزیابی اثربخشی دانشگاهها. در ابعاد مختلفی که اجمالا مرور شد، بدون توجه تاریخی به تجربیات جهانی و نیز داخلی، کاری ثمربخش نخواهد بود. سخنانی که با محوریت کارآفرینی دانشگاهها مکررا شنیده می شود. نیز به همین ترتیب، شایستهی بازگشایی مفهومی و تحلیل جدی هستند.
با دقت بیشتر در نسل سوم دانشگاهی که کارآفرینی را سرلوحه قرارداد. و انتقاداتی که بعدا پدید آمد، مشخص میشود انتظاری که از دانشگاه میرود، نه ورود به ادبیات بازار، و فعالیت منفعتگرایانه، بلکه توانمندسازی جامعه در کارآفرینی است.
این کارآفرینی، تنها در صورتی مناسب است که در راستای توانمندتر کردن کل جامعه قرار گیرد.
تجربه ی استفاده از ساز و کار اقتصاد آزاد برای دانشگاه
تجربیات متعددی در سایر کشورها وجود دارد که نشان میدهد. استفاده از سازوکارهای اقتصاد آزاد در مناسبات خدمات عمومی و بسط این استفاده از این روشها در سایر عرصههای خدماترسانی عمومی دولتها و مشتری تلقی کردن شهروندان (در مدلهایی نظیر مدیریت عمومی نوین) به پیروی و یادگیری از رویکردهای بازار محور در اقتصاد، ضربات شدیدی به مأموریت و رسالت اصلی نهادهای عمومی وارد کرده. و آنها را ناچار کرده است که به تجدیدنظر جدی در فعالیتهای خود رو آورند.
ورود دانشگاه به این سبک از تعاملات با صنعت و بازار، و یا کل جامعه، رقابت را به عنوان اصل اساسی فعالیت در این فضا، به رسمیت میشناسد. و از یاد میبرد که دانشگاهها با استفاده از داراییهای عمومی و مالیات مردم و برای تربیت نسلی بهتر برای آینده وظیفه دارند. وارد عمل شوند. و نیز آفرینندهی فرصتهای آموزشی باشند. به ویژه برای آنان که به هر علت، از این فرصتها در خانواده و محله و شهر خویش دور ماندهاند.
بازاری کردن دانشگاه
یکسره بازاری کردن دانشگاه، نشانه ای از یک نابرابری بزرگ پیش رو است. و با چنین نگاهی، دور نیست زمانی که دانشگاه و متولیان آن از انتشار خیرخواهانه و بی چشمداشت علم موجود دست کشیده و آن را با توجه به ملاحظاتی برای پر کردن انبان خود و به صلاحدید منافع خود منتشر کنند.
نباید فراموش کنیم که دانشگاه نهادی عمومی است. و گرچه وظیفه دارد افرادی توانمند برای کسبوکارها تولید کند تا کشور به بهرهوری تولید و خدمات بالاتری برسد، همچنین وظیفه دارد. که بهبود مستمر جامعه را با رویکردی انتقادی و ایجاد شهروندانی شایستهتر، تضمین نماید.
آفت های موجود
حال اگر رویکرد بازارمحور، بر مبنای رقابت اقتصادی دانشگاهها و تأمینکننده/مشتری دیدن نهادهای بیرون دانشگاه چیره گردد. و مانند اغلب موارد دیگر در کشورمان، با نقصهایی در روش اجرا نیز همراه شود. مشکل دانشجویان و کل نهاد دانشگاه در آموزش، پژوهش و هزینههای اداری، افزایش مییابد. همزمان از عدالت آموزشی هم فاصلهی فزاینده میگیریم.
نهادههای مالی و امکانات و همهی آنچه در دانشگاههای امروز وجود دارد، یا فروخته میشود. یا حتی مدیران متولیان دانشگاهی موجود به خود اجازه میدهند با فعالیت تحت نام دانشگاه، از امکانات و نام آن در راستای منافع فردی و گروهی بهره برند. و نیز از معافیتهایی برخوردار باشند. که پیش از این به دلیل عمومی بودن این نهاد به آن تعلق گرفته بوده است.
این وضعیت افزون بر این که دانشگاه را دچار مضرات گفته شده میکند، از عواید حداقلی دانشگاه کارآفرین نیز دور میکند و در عین حال، میدانی برای رقابت نابرابر کارآفرینان و دانشگاهها افتتاح خواهد کرد.
مراد احمدی پور
پیشران؛ ماهنامه آینده پژوهی کسب و کار – اسفند ۹۷
لینک مطالب و یادداشت ها:
دگرگونی های پیشِ روی HRM در دنیا
مطالب و مقالات مشابه:
- پنج درس رهبری از ورزشکاران المپیک
- شکاف شایستگی های میانی
- هفت نکته برای اولین روز ورود یک کارمند تازه وارد
- دوره ی آموزشی جذب و استخدام و اکتساب استعدادها از بازار کار
- ارزیابی اثربخشی در سطح سوم (تغییر رفتار)
- گامهای اجرای آموزش بر اساس شایستگی (CBT)
- بازخورد ؛ بخش مهم چرخه مدیریت عملکرد
- پیاده سازی سیستم جانشین پروری
ویژگیهای خاص کارگاههای آموزشی رایان راهبرد چیست؟
کارگاههای رایان راهبرد بر اساس مدلها و روشهای روز دنیا و با رویکرد ایجاد مهارت تخصصی تدارک دیده شدهاند و یادگیری انجام موضوع آموزش پس از مشارکت فعال تضمین شده است. این مهارتها برای مدیران و متخصصان منابع انسانی یک مزیت رقابتی ایجاد میکنند تا در موقعیتهای شغلی مناسبی در این حرفه قرار گیرند.
رویکرد رایان راهبرد در ارائۀ خدمات مشاوره منابع انسانی چگونه است؟
رایان راهبرد تأکید زیادی به درونیسازی متدهای به کار گرفتهشده در سازمانها دارد. به طوری که تمامی پروژههای مشاوره پس از آموزش به ذینفعان و متولیان منابع انسانی سازمان آغاز میشوند. بدین ترتیب اجرا با آگاهی از دورنما و تسلط بر تکنیک همراه خواهد بود. سازمان نیز در آینده وابسته به مشاور نبوده و میتواند خود، بهروزرسانیها را متناسب با تغییرات پیش برد.
مطالب و یادداشتهای وب سایت رایان راهبرد چابک چه ویژگیهایی دارد؟
کادر تحریریه رایان راهبرد چابک متشکل از متخصصان منابع انسانی با تسلط بر روزنامهنگاری است و متفاوت با فعالان دیجیتال مارکتینگ فعال در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، به کیفیت محتوا وفادارند. مطالب و یادداشتهایی که در وب سایت منتشر میشوند، عمدتاً محتوای تولیدی و یا ترجمهای از روندها و سیگنالهای موجود در فضای جهانی منابع انسانی است که خاص رایان راهبرد است. این محتواها برای اولین بار به زبان فارسی منتشر میشوند.